اعتمادعمومی به دولت دوازدهم در مسئله عدالت و فساد شکسته شد
تاریخ انتشار: ۱۷ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۵۷۳۶۸۹
انتخابات دوازدهمین دوره ریاستجمهوری در حالی به پایان رسید که در این دوره از انتخابات فقط 73 درصد مردم توانستند با حضور در پای صندوقهای رای در این انتخابات شرکت نمایند که در نهایت حجت الاسلام حسن روحانی با کسب 57 درصد آرا برای بار دوم به عنوان رئیس جمهور منتخب ایران انتخاب گردید. به منظور تحلیل و آسیب شناسی نتیجه انتخابات دوازدهم ریاست جمهوری و بررسی نحوه سیاست ورزی جریان های سیاسی کشور و همچنین علل پیروزی جریان غربگرا در این انتخابات، پایگاه 598 در چند روز پس از اعلام نتایج در دوم خرداد ماه در گفتگویی تفصیلی با آیت اللهسیدمحمّدمهدی میرباقری عضو مجلس خبرگان رهبری و رئیس دفتر فرهنگستان علوم اسلامی به بررسی ابعاد مختلف این مهم پرداخته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آیت الله میرباقری تحلیل نتیجه انتخابات را در سه سطح تحلیل انتخابات در بستر مقایسه وضعیت انقلاب اسلامی و غرب، بررسی وضعیت جریان غربگرا در دولت دوم اعتدال و آسیب شناسی سیات ورزی جریان اصولگرایان و جریان حامی دولت مورد نقد و بررسی قرار می دهند که متن کامل این گفتگو در ادامه می آید.
* تحلیل حضرتعالی از انتخابات دوازدهم ریاست جمهوری و آثار آن در وضعیت کنونی انقلاب اسلامی چیست؟
بسم الله الرحمن الرحیم. نگاه کلی حقیر این است که وضعیت انقلاب اسلامی و وضعیت جریان انقلابیون در داخل انقلاب اسلامی، در مجموع، وضعیت قابل دفاع و روبهپیش است و بههیچ وجه برگشتی در کار نیست. این تحلیل کلی است.
ما بههیچوجه نباید صحنه انتخابات را جدا از روند انقلاب اسلامی و درگیریهایی که در مقیاس جامعه جهانی داشته، و بازتاب این درگیری در داخل کشور و در آراء انتخاباتی، تحلیل کنیم. حتماً تحلیل واقعیت انتخابات در یک نگاه شامل به تحلیل موازنه بین انقلاب اسلامی و جهان غرب، موازنه انقلاب اسلامی و جریانهای داخل دنیای اسلام، و موازنه داخلی جمهوری اسلامی برمیگردد؛ این سه مؤلفه باید در تحلیل انتخابات مورد ملاحظه قرار بگیرند.
ـ وضعیت انقلاب اسلامی در موازنه جهانی
در موازنه جهانی بین تمدّن اسلام با تمدّن غرب می توان گفت: بین اسلام و کفر یک درگیری تاریخی وجود دارد که در مرحله ظهور انقلاب اسلامی وارد مرحله جدیدی شده است. این درگیری به سرعت به تغییر موازنه به نفع اسلام منتهی شده و از مرزها عبور کرده و به بیرون مرزهای جغرافیایی صادر شده است؛ حتی تا مرحله فروپاشی اردوگاه شوروی پیش رفته و به مرز درگیری جدی با لیبرالدموکراسی در مقیاس جامعه جهانی رسیده است که از آن به «برخورد تمدّنها» تعبیر شده است؛ درگیری بین دو تمدّن که یکی تمدّن اسلام با محوریت ایران و دومی تمدّن غرب یعنی لیبرالدموکراسی به لیدری آمریکاست.
در یک نگاه فلسفه تاریخی به این درگیری، میتوان گفت تمدّن اسلام، تمدّنی رو به ظهور و تمدّن غرب، تمدّنی رو به افول است؛ البته شاخصهایش هم در جای خود قابل استدلال است. بر این اساس در موازنه بین دنیای اسلام و کفر، وضعیت ما وضعیت روبهپیش بوده و در طول 38 سال گذشته هم سرعتی قابل قبول و بلکه بیش از حد انتظار داشته است.
این قدرت نرم را امام(ره) فعال کردند و این شعلهها را از زیر خاکستر بیرون آوردند؛ مفهوم قدرت و موازنه قدرت تغییر یافت و در نتیجه آمریکا به همراه ناتو با همراهی سازمانهای بینالمللی و... به دنیای اسلام حمله کردند؛ آمریکا با همه قوا هم آمده بود و میگفت: ایران مرکز شرارت است؛ حتی تاریخ تعیین کرد که در سال 2000 عراق را، 2003 افغانستان را و 2005 ایران را اشغال می کنند؛ میگفتند: از دو طرف ایران را محاصره و بعد سرکوب می کنیم! اما الآن 12 سال از 2005 میگذرد و همه معترف هستند که ما مقتدرتر هستیم و آمریکا ضعیفتر شده است. معنی «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند» هم همین است. آمریکا امروز مشروعیت و اقتدار اقتصادیاش را به شدت از دست داده و ابرقدرتی او به عنوان قدرت برتر جهان مورد تردید است و این تردید هم فقط از ناحیه ما نیست.
ـ وضعیت منطقه ای انقلاب اسلامی (اسلام ناب در برابر اسلام آمریکایی)
بحث بعدی این است که غرب دارای یک ادامه و دنباله در داخل دنیای اسلام است. مبارزه ما با کفر، به مبارزه با جریان وابسته به کفر در داخل دنیای اسلام منتهی میشود، که دو تا جریان است: یکی جریان سلفیگری است که در قالب خشونت ظهور پیدا کرده است؛ یکی هم قرائت توسعهگراها و جریان توسعهگراهاست. البته غرب هم این دو جریان را در طول این سه دهه حمایت کرده است؛ در دوره ریگان با عربستان وارد مذاکره شدند و قرارداد بستند که از توسعه اسلام به قرائت سلفی در مقابل انقلاب اسلامی حمایت کنند. نتیجه سرمایهگذاری عربستان و همکاری جهان غرب، بسط قرائت سلفیگری از اسلام در جامعه جهانی و بهویژه در اروپا و کشورهای غربی است. نسبت به توسعهگراها هم تلاش کردند که این جریان غربگرا را در دنیای اسلام شبکهسازی کنند و بر محور این شبکه در بعضی از کشورها از جمله مالزی الگوسازی هم کردند، که نمونه اخیر آن هم ترکیه است.
پس دو جریان در درون دنیای اسلام وجود دارد که با انقلاب اسلامی درگیرند. امام(ره) از اینها به اسلام آمریکایی تعبیر میکردند. به تعبیری جریان تحجر و جریان انفعال در مقابل غرب هستند؛ یکی جریانی که به طالبانیسم و داعش منتهی میشود، و دیگری جریانی که توسعه گرا است و به حزب اعتدال و توسعه میرسد.
ـ وضعیت داخلی انقلاب اسلامی (انقلابیون در برابر غربگراها)
غرب در داخل کشور ما هم در طول 38 سال گذشته در حمایت از جریان وابسته به غرب سرمایهگذاری کرده است؛ البته مقصود تنها وابستگی سیاسی نیست، بلکه بیشتر، وابستگی فرهنگی است تا سیاسی.
پس یک طرف این درگیری، جریان استکبار و تمدّن غرب به اضافه ادامه آن در دنیای اسلام و در جمهوری اسلامی است، و طرف دیگر هم جریان انقلاب اسلامی در داخل و همچنین انقلابیون جهان اسلام و مستضعفین جهان است.
در بررسی این درگیری می بینیم که تغییر موازنه دائماً به نفع جبهه انقلاب بوده است؛ یعنی اقتدار تمدّن غرب کاهش پیدا کرده است. از فروپاشی شوروی گرفته تا ایجاد بحرانهای فرهنگی عظیم در مقابل لیبرالدموکراسی و تضعیف پایگاه غرب و ایجاد بحران در درون جامعه غرب که ظهور آن هم در همین بحران اقتصادی در همین دهه اخیر در آمریکا بود.
ریشه بحران اقتصادی دهه جدید در غرب در چالش با انقلاب اسلامی است. فیلسوفان اجتماعی غرب که حوادث را عمیق تحلیل میکنند به این مطلب اذعان کردند که ضعف قدرت غرب، ناشی از ضعف اقتدار ایدئولوژیک آن در جهان است و بحران اقتصادی آن هم ریشه در بحران ایدئولوژیک غرب دارد. این در حقیقت، چالش ایدئولوژیک بین انقلاب اسلامی و تمدّن غرب است.
در درون دنیای اسلام هم جبهه سلفی با محوریت عربستان ـ که به طالبانیسم و القاعده و بعد به جریان داعش در عراق و سوریه منتهی شد ـ کم کم پایگاه و اقتدار نظامی و هم اقتدار فرهنگی خود را از دست داده و میدهند. و جریان توسعهگرا در دنیای اسلام به لیدری ترکیه هم در اثر مقاومت انقلاب اسلامی با بحرانهای جدی روبرو شده است؛ بهطوریکه دیگر هیچکس مدل ترکیه را بهعنوان یک مدل مطلوب برای دنیای اسلام پیشنهاد نمی¬کند؛ حتی غربگراهای داخل کشور نیز که بهشدت از مدل ترکیه حمایت میکردند، پس از بحرانهای اخیر ترکیه بههیچوجه از مدل ترکیه حمایت نمیکنند. درواقع موج انقلاب اسلامی از ترکیه و توسعهگراها عبور کرده است.
در داخل کشور طی سال های گذشته، جریان غربگرا در زیر پوست دولتهای مختلف عمل میکرده است، از دولت سازندگی تا دولت اصلاحات و دولت اعتدال و حتی بخشی از دولت آقای احمدی نژاد. این جریان در بستر این دولتها به خصوص در سه دولت سازندگی و اصلاحات و اعتدال عمل میکرده است. نمیخواهم بگویم همه افرادی که به این جریان رای میدهند ایدئولوژی غربگراها را قبول دارند و یا خودآگاه رای میدهند و باز نمیخواهم اعلام وابستگی سیاسی کنم و بگویم که این جریان غربگرا وابسته سیاسی به دنیای غرب است؛ بلکه میگویم وابستگی فرهنگی دارد و این وابستگی فرهنگی، به برنامه دولتها بهعنوان الگوی توسعه تبدیل میشود. بنابراین، جریان غربگرا در کشور ما زیر پوست این جریانها عمل میکرده است، ولی خودآگاهی و هوشیاری جریان انقلابی و ایجاد نیروهای انسانی و یک نسل فرهیخته با چنین تفکری عمیق و ایجاد نرمافزارها بهنحو فی الجمله، ظرفیتی است که در طول این چهار دهه در مقابل جریان غربگرا فعال بوده است و الآن ما از هر زمان قویتر هستیم؛ یعنی ما را با دوران سازندگی و اصلاحات مقایسه کنید؛ ظرفیت ما برای فعالیت به لحاظ نیروی انسانی، نرمافزاری و ساختاری به شدت توانمندتر شده است.
بنابراین قدرت غرب در هر سه لایه، یعنی هم در درون و هم در عرصه جهانی و هم در ادامه در دنیای اسلام تضعیف شده است؛ انقلاب اسلامی هم در درون و هم در امتدادش در دنیای اسلام و هم در امتدادش در جامعه جهانی تقویت شده است.
بنابراین، حوادث کلانی مثل انتخابات که در درون جامعه ما اتفاق میافتد، باید در ارتباط با این وضعیت انقلاب اسلامی در جامعه جهانی تحلیل شود؛ به تعبیر دیگر باید نظام شامل و مشمول را با هم ملاحظه کرد؛ داخل ایران جزئی از جامعه جهانی است و حوادث کلانش جدای از وضعیت جامعه جهانی قابل تحلیل نیست.
«بررسی و تحلیل وضعیت جریان غربگرا در دولت دوم اعتدال»
* بر این اساس، نتایج اولیه انتخابات دوازدهم ریاست جمهوری را چگونه تحلیل میفرمایید؟
می توانیم وضعیت دولت دوم اعتدال را با دولت دوم اصلاحات مقایسه کنیم. در سپتامبر ٢٠٠١م (شهریور ١٣٨٠) بوش بر اساس نظریّه برخورد تمدّنها به دنیای اسلام حمله کرد و جنگ بزرگی به راه انداخت که شاید در مقیاس جهانی بود و خودشان هم به عنوان جنگ جهانی از آن یاد میکردند. آن شرایط را با شرایط ٢٠١٧م (سال ١٣٩٦) که آغاز دور دوم دولت اعتدال است، مقایسه کنیم. این دولت هم همان برنامه دولت سازندگی و اصلاحات را دنبال میکند و به یک معنا هر سه جریان، به ظرفیت انقلاب اسلامی برای ایجاد یک تمدّن در مقابل تمدّن غرب معتقد نیستند. نمیخواهم بگویم نیروهایی که در این جریانها بودند معتقد نیستند. بحث من اصلاً راجع به اشخاص نیست! بلکه منظور این است که آن جریان فکری که بهصورت مغز متفکر این دولتها عمل میکرده و در برنامهریزی برای اداره کشور فعال بوده، جریانی نیست که واقعاً به ظرفیت انقلاب اسلامی برای ایجاد تمدّن و عبور از مرز تمدّن غرب معتقد باشد.
ـ مقایسه جایگاه جریان غربگرا در دولت دوم اصلاحات و دولت دوم اعتدال
اگر آغاز دور دوم این دولت را با دوره دوم دولت اصلاحات مقایسه کنید، در هر دو، در آمریکا یک دولت جمهوریخواه با چهره خشن و با قصد تغییر نظام بینالملل سر کار بوده است؛ هم بوش این ادعا را داشت و هم ترامپ؛ آنها به ویژه تغییر نقشه جنوب غربی آسیا (خاورمیانه به اصطلاح خودشان) را دنبال می کنند.
در این 16 سال، بهلحاظ موازنه جهانی و موازنه منطقهای، کاملاً واضح است که اقتدار ما نسبت به غرب افزایش پیدا کرده است. نفوذ منطقهای ما از ٢٠٠١ تا ٢٠١٧ میلادی رشد، و نفوذ منطقهای آمریکا کاهش پیدا کرده است. همچنین جریان توسعهگرا در داخل دنیای اسلام به لیدری ترکیه با بحرانهای جدی مواجه گردیده و موضعشان ضعیف شده، و نیز جریان سلفی هم که همپیمان آمریکا بود و از دیرباز و از آغاز انقلاب اسلامی با هم عهد خاص داشتند، دچار ضعف شده است. به عکس، جریان مکتب اهلبیت(ع) و قرائت انقلابی یا به عبارتی اسلام ناب موفقیت های زیادی به دست آورده است.
با اینکه آمریکا تلاش کرد که درون دنیای اسلام، ما را با دو قرائت خشونت و سازش مواجه کند تا ناچار یکی را بپذیریم، انقلاب اسلامی نه قرائت خشونت را قبول کرد و نه قرائت سازش را؛ بلکه یک استقامت و مقاومت عقلانی تعریف کرده و این جبهه مقاومت عقلانی نسبت به جبهه سازش و جبهه خشونت و سلفیها رو به پیش است. این کاملا واضح است.
بهلحاظ موازنه داخلی هم باید ظرفیتهای انقلابیون در دوره دوم اصلاحات و در دوره دوم اعتدال را مقایسه کرد. حتماً رأی دولت اصلاحات در دور دوم بهشدت قویتر از رأی دولت اعتدال است؛ ضمن اینکه در آن رأی گیری، بداخلاقی و تخلفاتی مثل الآن وجود نداشت؛ نسبتش هم بهشدت قویتر بود؛ یعنی در دوره اصلاحات به حسب ظاهر حدود 25 درصد از آراء مال ما بود و حدود 75 درصد مال آنها بود. الآن اینطور نیست. الآن حداقل ما تقریباً چهل به شصت هستیم (16 میلیون به 23 میلیون). پس وضع نسبی آراء ما بسیار بهتر شده است.
دوم اینکه در دوره اصلاحات، مجلس بهصورت یکدست و با اکثریت قاطع در اختیار دولت اصلاحات بود. الآن مجلس اینطور نیست! موازنه در مجلس متفاوت است. شوراها هم در کل کشور کاملاً در دست تفکر دولت اصلاحات بود.
پس بهلحاظ تسلط بر ساختارهای اجتماعی، وضعیت دولت دوم اعتدال بههیچوجه بهتر از دولت دوم اصلاحات نیست. بلکه رو به ضعف است. همچنین بیشک تواناییها و زیرساختها و نیروی انسانی فرهیخته و ساختارهای نانوشتهای که در متن جامعه شکل گرفته و قدرت آرایش نیروهایی که جریان انقلابیون دارد، بسیار بیشتر از آنهاست. رفتار سیاسی اصولگرایان در این دوره، کاملاً شاهد بر این ادعا است. بنابراین در وضعیت داخل جمهوری اسلامی ایران، اقتدار نرم و سخت انقلابیون در موازنه نسبی افزایش پیدا کرده است. در منطقه، هم ظرفیت طرفداران مقاومت در درون دنیای اسلام و ظرفیت مقاومت معقول و عقلانی، در مقابل جبهه توسعهگرا و سازشکار و منفعل در مقابل غرب و در مقابل جبهه خشونت و سلفیگری، افزایش پیدا کرده است، هم ظرفیت نرم، هم ظرفیت سخت؛ یعنی الآن ایدئولوژی ما در درون دنیای اسلام و در جهان بیشتر مورد اقبال است.
بهلحاظ موازنه جهانی هم کسی تردید نمیکند که الآن اقتدار آمریکا نسبت به دوران بوش تضعیف شده است. با فرض اینکه قدرت رسانهای و امپراطوری رسانهای غرب افزایش پیدا کرده ولی درعینحال در مجموع اقتدار آنها اقتدار ضعیفتری است. یعنی الآن دولت آمریکا بههیچوجه قدرت لشکرکشی نظامی به وسعت دوران بوش را ندارد. خودشان با صدای بلند میگویند اصلاً تحمل چنین چیزی را ندارند. به جای لشکرکشی نظامی این بار از طریق اردوکشی اقتصادی وارد منطقه شده و منابع منطقه را میبرد.
پس وضعیت ما از هر سه زاویه روبهپیش بوده است؛ یعنی در هر سه مؤلفه، یعنی مقیاس جامعه جهانی، درون دنیای اسلام و منطقه خاورمیانه و بعد مقیاس ملّی، ما رو به پیش بودهایم، بهخصوص از آغاز دهه هشتاد تاکنون.
* به نظر حضرتعالی خطمشی دولت دوم اعتدال چه خواهد بود؟
اول لازم است یک تحلیل کلان داشته باشیم که دولت اعتدال ادامه دولت سازندگی و دولت اصلاحات است. یک جریان هم بیشتر نیست. مأمن شان مدرنیزاسیون غربی است؛ یعنی میخواهند کشور را مدرن سازی کنند و در این مدرنیزاسیون هم معتقد به یک مدرنیزاسیون جامع غربی هستند؛ یعنی الگوی پیشرفت همهجانبه را یا به تعبیر خودشان توسعه همهجانبه را دنبال میکنند.
«ناتوانی دولت اعتدال در تحقق «مدرنیزاسیون» در جامعه اسلامی ایران»
این الگوی همهجانبه یک بسته است که تابعی از الگوی توسعه جهانی است؛ یعنی همه نرمافزارهایش همان نرمافزارهاست؛ گرچه تلاش میکنند که به نسبتی آن را با بوم کشور تطبیق دهند، ولی همان برنامه است. یک بسته کامل سیاسی، فرهنگی و اقتصادی است که از سطح تا اعماق جامعه برای همه لایهها و ابعاد اجتماعی بر محور نرمافزارهای تولیدشده در دنیای غرب، برنامهریزی میکند؛ با صدای بلند هم اعلام میکنند. شاهد این مطلب هم کتاب «امنیّت ملی و اقتصاد ایران» است که تیم اقتصادی آقای روحانی زیر نظر ایشان تدوین کرده اند.
بنابراین، الگوی آنها الگوی مشخصی است؛ آنها دنبال مدرنسازی غربی کشور هستند تا ما را به عضوی از جامعه جهانی مدرن تبدیل کنند؛ همان چیزی که دنیای غرب مدعی آن است. دنیای غرب دنبال ایجاد یک جامعه جهانی واحد با ایدئولوژی و فرهنگ واحد و طبیعتاً یک مدیریت کانونی واحد است، ولو اینکه مدیریت شبکهای باشد. آنچه غرب دنبال میکند این است. اینهـا هم میخواهند همان مسیر را بروند، ولی میخواهند آن را اسلامیزه کنند. البته آنهایی که در لایه باطنی تدبیر و برنامهریزی میکنند معتقد به اسلامیزه شدن هم نیستند، بلکه معتقد به مدرنیزاسیون و اصلاح قرائت دینی هستند؛ در دوره اصلاحات هم کاملاً این هدف را آشکار کردند؛ الآن پنهانتر عمل میکنند. اما آنهایی که در لایههای رویین عمل میکنند دنبال مدرنیزاسیون و اسلامی کردن هستند؛ من گاهی تعبیر کرده ام که دنبال «مدرنیته اسلامی» هستند؛ اما درواقع مدرنیته اسلامی خود یک پارادوکس است. مدرنیته اسلامی، شدنی نیست که بهعنوان یک بسته مطرح شود. بنابراین، در لایه باطنی، مدرنیزاسیون و اصلاح قرائت دینی دنبال می¬شود، ولی چون در قاب دولت اعتدال و اصلاحات و سازندگی عمل میکند که مذهبیون در ویترینش هستند، ناچار به رویکرد اسلامیزهکردن مدرنیته تبدیل میشود؛ اما اسلامیزهکردن جامعه مدرن، شدنی نیست؛ چون یک پارادوکس است.
گذشته از این بحث، دولت آقای روحانی مدعی بسته جامعی بوده که این بسته جامع، در جهانیشدن ما
منبع: افکارنيوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۵۷۳۶۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عملیات وعده صادق نقطه عطفی در تاریخ انقلاب اسلامی است
به گزارش خبرنگار مهر، آیتالله مصطفی محامی در خطبههای نمازجمعه این هفته زاهدان ضمن تسلیت فرا رسیدن سالروز شهادت امام جعفر صادق علیه السلام، افزود: امام صادق (ع) یک الگو برای وحدت و تعامل با مذاهب اسلامی بودند و محافل درس ایشان محل حضور علما، بزرگان و حتی ائمه مذاهب مخالف بود و خیلیها به شاگردی ایشان افتخار میکردند و امام در اواخر دوره بنی امیه و اوایل دوره بنی عباس توانستند در ادامه نهضت امام باقر (ع) یک نهضت علمی و فرهنگی راه بیندازند و معارف اسلام ناب را ارائه کردند و بر این اساس، اکنون بیش از صد هزار حدیث از ایشان به دست ما رسیده و البته خیلی از منابع از دست ما رفته و این نشان دهنده عظمت حرکت بزرگ امام صادق (ع) و فرصت شناسی ایشان است.
وی گفت: ما باید از امام صادق (ع) درس بگیریم و در راستای تقویت وحدت، اتحاد و انسجام امت اسلامی و نیز تقویت مکتب اهل بیت (ع) و ترویج معارف مکتب اهل بیت (ع) با فرستادن فرزندان مستعد خود به حوزههای علمیه تلاش کنیم تا با معارف اسلام آشنا و در برابر هجوم دشمنان از اسلام ناب دفاع کنند و مبلغ شایستهای باشند.
نماینده ولیفقیه در سیستان و بلوچستان ضمن گرامیداشت سالروز شهادت شهید آیتالله مرتضی مطهری و تبریک روز معلم با اشاره به عملیات وعده صادق، تصریح کرد: عملیات وعده صادق نقطه عطفی در تاریخ انقلاب اسلامی و جبهه مقاومت بود و ایران اسلامی توان نظامی، دفاعی، علمی و اطلاعاتی خود را به رخ دشمنان جهان اسلام کشید و با اقتدار کامل این عملیات را انجام داد و دل مسلمانان و آزادی خواهان جهان را شاد کرد.
وی اضافه کرد: نکته اینجاست که اگر فکر جوان ایرانی به کار بیفتد و به میدان بیاید میتواند، افتخار بیافریند و در صنعت نظامی، دفاعی، هوا و فضا و انرژی هستهای این توان را مشاهده کردیم و حالا همین فکر در عرصه اقتصادی هم میتواند حضور یابد و وضعیت اقتصادی کشور را بهبود ببخشد و چرا از این توان به درستی استفاده نمیشود.
وی گفت: علیرغم تاکید مقام معظم بر حضور مردم و جوانان در فعالیتهای اقتصادی، اما کمتر به این توصیه توجه میشود و امسال تحت عنوان جهش تولید با مشارکت مردم نامگذاری شده و مهم هست تا مسؤولان برای حضور مردم در عرصه اقتصاد برنامه ریزی کنند.
امام جمعه زاهدان افزود: فعالیتهایی انجام شده اما نیاز به مراتب بیشتر هست و البته توان مردم و جوانان هم بیش از اینهاست و باید از این توان استفاده شود و فارغ از آمارهای خوبی که مسؤولان و دولتهای مختلف ارائه میکنند مردم منتظر دیدن نتیجه این آمارها در سر سفره زندگی و معیشت خود هستند.
نماینده ولیفقیه در سیستان و بلوچستان بیان کرد: در عرصه بینالمللی همان گونه که مقام معظم رهبری فرمودند جریان فلسطین و غزه در صدر اخبار است خصوصاً در این روزها که دانشجویان و دانشگاهیان آمریکا و اروپا هم به طرفداری از مردم غزه به میدان آمدهاند و علیه رژیم غاصب صهیونیستی شعار میدهند و میبینیم که چه برخوردهایی با آنها میشود.
وی گفت: در سالهای گذشته و زمانی که بلوک شرق و اتحاد جماهیر شوروی هنوز وجود داشت امام خمینی (ره) به رهبر آنها گورباچف نامه نوشته و او را به اسلام دعوت کردند و فرمودند جمعی از دانشمندان خود را بفرستید تا درس بخوانند و با اسلام آشنا شوند و با بینش دقیق و نگاه نافذ که از آن برخوردار بودند عنوان کردند که زین پس باید کمونیست را در موزههای تاریخ پیدا کنید و آنها توجهی نکردند و پس از مدتی اتحاد جماهیر شوروی فرو ریخت.
امام جمعه زاهدان تصریح کرد: مقام معظم رهبری نیز در بهمنماه سال ۱۳۹۳ به دانشجویان اروپایی و آمریکایی نامهای نوشته و از آنها خواستند که از بزرگان خود دلیل اسلام ستیزی را سوال کنند و آنها را به تحقیق در خصوص اسلام و آشنایی با معارف و ارزشهای اسلامی توصیه کردند و بعد از عملیاتهای تروریستی که در کشورهای اروپایی رخ داد و آن را به نام مسلمانان افراطی گذاشتند و در آذرماه ۱۳۹۴ مجدداً مقام معظم رهبری به دانشجویان اروپا و آمریکا نامه نوشتند و مطرح کردند که تروریست با هیچ تعالیم دینی به خصوص اسلام سازگاری ندارد و تروریست درد مشترک ماست و به ناامنیهای کشورهای منطقه و حمایت و پشتیبانی آمریکا و کشورهای غربی از گروههای تروریستی اشاره کردند و مجدداً آنها را به آشنایی مستقیم و بیشتر با اسلام دعوت کردند.
محامی اظهار کرد: بازتاب این بیانات و سایر فعالیتهای فرهنگی انقلاب اسلامی را امروز مشاهده میکنیم از جمله رواج حجاب اسلامی در بین مسلمان کشورهای مختلف چه کشورهایی که حکومت اسلامی دارند و چه کشورهایی که حکومت اسلامی ندارند و حجاب به عنوان پوشش زن مسلمان رواج یافته و این دشمنان اسلام را نگران کرده و دومی هم حرکت دانشجویان برای دفاع از مردم مظلوم فلسطین و غزه است آن هم دانشجویانی که مسلمان نیستند و چه بسا این حرکت بازتاب همان نامهها باشد و نشان دهنده این است که حرف حق جای خود را باز خواهد کرد و راه خود را پیش خواهد برد.
نماینده ولیفقیه در سیستان و بلوچستان گفت: حرف حق و سخن با منطق در دلها اثر میکند و اگر سخن مقام معظم رهبری در عمق جان دانشجویان مسلمان و غیر مسلمان آمریکا و اروپا تأثیر میگذارد نمیتواند در دل دانشجویان خود ما در ایران تأثیرگذار باشد.
وی ادامه داد: مقام معظم رهبری به طور مکرر به ارتباط گیری با دانشجویان توصیه کردند و سوال این است که ما جامعه روحانیت و مسئولان فرهنگی چه مقدار به دستور و تاکید ایشان عمل کردهایم و چه مقدار با قشر دانشجو و دانشآموز ارتباط ایجاد کردهایم و نتیجه آن را باید در دانشگاه ببنیم.
وی بیان کرد: آیا هیجانی که در دفاع از فلسطین در دانشگاههای آمریکا و اروپا وجود دارد در میان دانشجویان داخل کشور هم مشاهده میکنیم؟ و اینکه در یک دانشگاه اروپایی و آمریکایی یک زن پای حجاب خود ایستاده و مقاومت میکند آیا چنین پوششی را ما در دانشگاهای خود مشاهده میکنیم؟ و اگر این طور نیست باید جوابی برای آن پیدا کنیم.
امام جمعه زاهدان افزود: این نشان دهنده کم کاری ماست و یک بخش کار این است که ما نسبت به کشورهای دیگر دستمان نمیرسد جز تمرکز روی منطق و بیان حرف حق اما در کشور خودمان میگوئیم زور دست خود ماست و توجه نمیکنیم که کار فرهنگی با زور، قدرت و بخشنامه اجرا نمیشود.
وی ادامه داد: مقام معظم رهبری در جلسه با معلمان فرمودند باید تلاش کنید تا دانش آموزان عقلانیتی که پشت تصمیمهای نظام جمهوری اسلامی هست را درک کنند اما ما در این خصوص کمتر کار کردهایم در حالی که اگر دانشآموز و دانشجوی ما این منطق را درک کنند قشر زیادی آن را خواهند پذیرفت و افراد محدودی هستند که برای دشمن مزدوری میکنند و عموم فرزندان خود ما هستند و ما باید به دل اینها حرف بزنیم که کمتر صورت گرفته است.
امام جمعه زاهدان تصریح کرد: برای مثال حجاب حکم شرعی، قانون و الزام قانونی دارد و باید پیگیری شود اما قبل، هنگام و پس از پیگیری برای اجرای قانون باید کار فرهنگی و اقناع عمومی صورت گیرد و با عقلانیت همراه باشد و در غیر این صورت همان گونه که رضا شاه با زور نتوانست حجاب سر مردم کند با زور هم نمیتوان حجاب سر مردم کرد مگر اینکه خود او آن را بپذیرد و قبول کند.
نماینده ولیفقیه در سیستان و بلوچستان خاطرنشان کرد: در اجرای الزام قانونی باید تدبیر به خرج داد و بنده در سالهای گذشته و در اجلاس ائمه جمعه خدمت رئیس جمهور محترم گفتم که اجرای قانون باید از دستگاههای اداری که مأمور شما هستند شروع شود و عُرف هر جامعهای است که برای نیروهای خود یک لباس فرم تعیین و آن را الزام قانونی میکنند و بعد سراغ شرکتهای وابسته از جمله، بیمارستانها، شهرداریها و غیره، بروید و در گام بعد نیز مجوز مجموعههایی که برای کار نیاز به تأیید شما دارند را مشروط به رعایت همین نکات ارائه کنید که در چنین شرایطی فضای جامعه تغییر پیدا میکند و بعد با موارد محدودی که دهن کجی میکنند برخورد صورت میگیرد اما متأسفانه این کار را نکردند و در خیابان و پارک شروع به برخورد با بی حجاب کردند و اتفاقاتی هم در پی داشت.
وی افزود: الزام قانونی باید پیگیری شود اما نیازمند تدبیر است و باید به تدریج با منطق و بدون ایجاد درگیری و بدون ایجاد دوقطبی سازی صورت گیرد و قبل، هنگام و پس از آن نیز کار فرهنگی لازم است.
کد خبر 6095761